سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بفرما تو دم در بده!

اس ام اس و آف عشقولانه چهارشنبه 87/6/6 ساعت 11:19 عصر

قصه نیستم، که بگویی... نغمه نیستم، که بخوانی... صدا نیستم، که بشنوی... یا چیزی چنان که ببینی... یا چیزی چنان که بدانی ... من درد مشترکم.. مرا فریاد کن..

وفای شمع را نازم که بعد از سوختن ...به صد خاکستری در دامن پروانه میریزد...نه چون انسان که بعد از رفتن همدم... گل عشقش درون دامن بیگانه میریزد

نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه میلغزد ولی باران نمی داند که من دریایی از دردم به ظاهر گر چه می خندم ولی اندر سکوتی تلخ می گریم

یه دوست خوب توی این دنیای بد مثل یه فنجون قهوه می مونه نمی تونه فضا رو گرم کنه ولی دلت رو گرم می کنه

می شه بعضی ها رو مثل اشک از چشمات بندازی.... اما نمی تونی جلوی اشکی رو بگیری که با رفتن بعضی ها از چشمات جاری می شه...

 

یک روز عشقت را دزدیدم و برای اینکه جای مطمئنی داشته باشد آن را در قلبم پنهان کردم .غافل از اینکه روزی برای پس گرفتن آن قلبم را خواهی شکست

 

اگر رفتم تو یادم کن. اگر مردم تو خاکم کن. اگر ماندم در این دنیا، به مهر خود تو شادم کن

 

ای دوست دلت همیشه زندان من است آتشکده عشق تو از آن من است آن روز که لحظه وداع من و توست آن شوم ترین لحظه پایان من است

 


نوشته شده توسط: m